عطیهعطیه، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

خواهر عزیزم عطیه

یه شب بد............

قربونت برم عشقم چند روز نیومدم توی وبلاگت ولی امروز یه اتفاق بد افتاد که اومدم اینجا برات بنویسم چون خیلی بد غذایی مامان بزرگت گفت یه کم بهت حریره بادام بدیم اولش بابایی مخالف بود ولی بعد با اصرار مامان جان بهت یه کم دادیم ..........ولی اشتباه کردیم تو از همون اول معده ات حساس بود حتی یه کم شیرخشک می خوردی دلت درد میگرفت ولی امشب خیلی دلت بدتر شد تمام شب رو زار زدی تا اینکه با یه کم استامینوفن آروم شدی و خوابیدی چه شب بدی بود ...... هرگز فراموشش نمیکنم ...
29 تير 1393

آسمانی ها

خداوند مهربان در این شب های عزیز قدر نی نی کوچولوی ما رو در پناه خودت نگه دار و حفظ کن از طرف آبجی نی نی عطیه ...
29 تير 1393

خدا جونم........

خدايا سرده اين پايين از اون بالا تماشا کن... اگه ميشه فقط گاهي خودت قلب منو"ها"کن خدايا...من دلم قرصه!! کسي غير از تو با من نيست کسي اينجا حواسش نيست که دنيا زير چشماته  فراموشم ميشه گاهي  که اين پايين چه ها کردم که روزي بايد از اينجا  بازم پيشه تو برگردم خدايا...وقت برگشتن  يه کم با من مدارا کن شنيدم گرمه آغوشت  اگه ميشه منم جاکن ...
27 تير 1393